تئوری موسیقی -آهنگ سازی-هارمونی-کنترپوان-ساز شناسی-ارکستراسیون-پیانو
در آینده تصمیم دارم یک سایت بسیار پیشرفته با تمام امکانت داشتن هنرستان موسیقی ودانشگاه موسیقی بسازم که به شما خدمت کنم
11 اسفند 1391برچسب:, :: 18:22 :: نويسنده : music1400
  1.  
  2. چند صدا را که در یک زمان باهم شنیده شوند آکورد می نامند ، که اگر از فواصل سومهای رویهم تشکیل شده باشد آن را به حالت پایگی گویند .
  3. نت های آکورد را معمولا به ترتیب از پائین به بالا حساب می کنند .
  4.  
  5.  
  6.  
  7.  
  8. آکورد شناسی
  9. آکورد شناسی علم شناسائی آکوردهای مختلف ووجه تمایز ووجه تسمیه ی آنهاست . ساده ترین آکوردها آکورد سه صدائی است که ازنت به نام پایه و نت دیگری که نسبت به پایه فاصله سوم دارد ) به نام سوم آکورد و نتی که با پایه فاصله پنجم دارد ( به نام  پنجم آکورد) تشکیل شده است .
  10.  
  11.  
  12.  ----------
  13. آکوردهای سه صدائی تریاد چهار قسمند

  14. 1- درآکوردهای سه صدائی اگرفاصله سوم آن از نت پایه بزرگ و پنجمش درست باشد آن را آکورد کامل بزرگ ( قسم اول ) گویند .
  15.  
  16.  
  17.  
  18.  
  19.  
  20. 2- اگر فاصله سوم آکورد ازنت پایه کوچک و پنجمش کاسته باشد آن را آکورد کامل کوچک ( قسم دوم ) گویند .
  21.  
  22.  
  23.  

  24.  
  25. 3- اگر فاصله سوم آکورد ازنت پایه کوچک و پنجمش کاسته باشد آن را آکورد پنجم کاسته ( قسم سوم ) گویند .
  26.  
  27.  
  28.  
  29.  
  30.  
  31. 4- اگر فاصله سوم آکورد ازنت پایه بزرگ  و پنجمش افزوده باشد آن را آکورد پنجم افزوده ( قسم چهارم ) گویند .
  32.  
  33.  
  34. 5- اگر یک فاصله سوم بزرگ به بالای این آکورد اضافه شود ، اکتاو به سه قسمت مساوی ( سه سوم بزرگ ) تقسیم می شود .
  35.  ------------------
  36. به بیان دیگر هر آکورد سه صدائی ازدو فاصله سوم بین پایه سوم - سوم وپنجم تشکیل شده است که به موقعیت آنها ازیکدیگر متمایز و به شرح زیر است .

  37.  
  38. در آکورد کامل بزرگ سوم اولی بزرگ وسوم دومی کوچک است .
  39. در آکورد کامل کوچک سوم اولی کوچک وسوم دومی بزرگ است .
  40. در آکورد پنجم کاسته سوم اولی کوچک وسوم دومی نیزکوچک است .
  41. در آکورد کامل بزرگ سوم اولی بزرگ وسوم دومی کوچک است .
  42. در آکورد پنجم افزوده سوم اولی بزرگ وسوم دومی نیز بزرگ است .
  43. اگر روی هر یک از درجات گام بزرگ یک آکورد سه صدائی به وجود آید :
  44.  
  45.  
  46.  
  47. آکوردهای درجات اول و چهارم و پنجم ، کامل بزرگ و آکوردهای در جات دوم و سو م و ششم ، کامل کوچک و آکورد درجه هفتم ،  پنجم کاسته خواهد بود . اگر روی هریک ازدرجات گام کوچک آرمونیک یک آکورد سه صدائی به وجود آید :
  48.  
  49.  
  50.  
  51.  
  52. آکوردهای درجات پنجم وششم کامل بزرگ و آکوردهای درجات اول و چهارم ، کامل کوچک وآکوردهای درجات دوم وهفتم پنجم کاسته و اکورد درجه سوم ، پنجم افزوده خواهد بود .
  53. اگرروی هر یک از درجات گام کوچک  ملودیک بالا رونده یک آکورد سه صدائی به وجود آید .
  54.  
  55.  
  56.  
  57.  
  58.  
  59. آکوردهای درجات چهارم و پنجم ، کامل بزرگ و آکوردهای درجات اول و دوم ، کامل کوچک و آکوردهای درجات ششم وهفتم ، پنجم کاسته و آکورد در جه سوم ، پنجم افزوده خواهد بود .
  60.  -------------
  61. اگرروی هر یک از درجات گام کوچک تئوریک ( آنتیک ) یک مورد سه صدائی به وجود آید :

  62.  
  63.  
  64.  
  65.  
  66. آکوردهای درجات سوم و ششم وهفتم ، کامل بزرگ و آکوردهای اول و چهارم و پنجم ، کامل کوچک و آکورد درجه دوم ، پنجم کاسته خواهد بود .
  67. از مطالب بالا چنین نتیجه گرفته می شود که :
  68. هر آکورد کامل بزرگ به درجه اول یک گام بزرگ به درجه چهارم یک گام بزرگ دیگربه درجه پنجم یک گام بزرگ و یک گام کوچک ( ملودیک یا هارمونیک ) و درجه ششم یک گام ( تئوریک یا هارمونیک ) دیگر متعلق است .
  69.  
  70. یاد آوردی : البته آکورد درجه چهارم گام کوچک ملودیک و آکوردهای درجات سوم و هفتم گام کوچک تئوریک نیز کامل بزرگ هستند، و به این ترتیب یک آکورد کامل بزرگ به درجه چهارم یک گام کوچک ملودیک و درجه سوم یک گام کوچک تئوریک ودرجه هفتم یک گام تئوریک دیگر نیز متعلق است .
  71.  
  72.                                       هارمونیک و ملودیک                            ( تئوریک VII d و تئوریک III a)
  73.  
  74.                                      هارمونیک تئوریک                              ( ملودیک IVG  ( g
  75.  
  76. هر آکورد کامل کوچک به درجه دوم یک گام بزرگ وسوم یک گام بزرگ دیگر وششم یک گام بزرگ و اول یک گام کوچک و چهارم یک گام کوچک هارمونیک یا تئوریک دیگر متعلق است .
  77. یاد آوری : آکورد درجه دوم گام کوچک ملودیک و آکورد درجه پنجم گام کوچک تئوریک نیزکامل کوچک هستند بنابراین یک آکورد کامل کوچک به درجه دوم یک گام کوچک ملودیک درجه پنجم یک گام کوچک تئوریک دیگرنیز متعلق است .
  78.  
  79. -----------------------
     
    هرآکورد پنجم کاسته به درجه هفتم یک گام بزرگ و کوچک هارمونیک و ملودیک و درجه دوم یک گام کوچک تئوریک و هارمونیک دیگر متعلق است .

     

     

    یاد آوری : آکورد درجه ششم گام کوچک ملودیک نیز پنجم کاسته است و دراین صورت یک آکورد پنجم کاسته به درجه ششم یک گام کوچک ملودیک نیز متعلق است .

    هرآکورد پنجم افزوده متعلق به درجه سوم یک گام کوچک آرمونیک و ملودیک است .

     

     

     

    آکوردهای تشکیل شده روی درجه اول هرگام را آکورد تونیک .(I)

    آکوردهای تشکیل شده روی درجه دوم هرگام را آکورد روتونیک(II)

    آکوردهای تشکیل شده روی درجه سوم هرگام را آکورد میانه(III)

    آکوردهای تشکیل شده روی درجه چهارم هرگام را آکورد زیر نمایان (IV)

    آکوردهای تشکیل شده روی درجه  پنجم هرگام را آکورد نمایان (V)

    آکوردهای تشکیل شده روی درجه ششم هرگام را آکورد رو نمایان(VI)

    آکوردهای تشکیل شده روی درجه هفتم هرگام را آکورد محسوس  می نامند .(VII)

     

    فونکسیون

    موقعیت هر آکورد را در هر تنالیته فونکسیون آن آکورد می نامند . مثلاً فونکسیون آکورد دو، می ، سل ، درتنالیته دو ماژورI ودرسل ماژورIV و در فا ماژور یا فا مینور ( ملودیک یا هارمونیک )V ودرمی مینور( تئوریک یا هارمونیک ) VIخواهد بود.

    فونکسیون هر آکوردی با اعداد رومی مشخص می شود . به این ترتیب I ،II، III  وغیره 

     

    اعداد عربی 1و2و3و4و5و6و7وغیره را به عنوان عدد گذاری( شیفراژ ) برای فواصل نتهای آکورد نسبت به  نت پائین ی( باس ) به کار نمی برند مثلا ً زیر آکورد اعداد 5/3 می گذارند که معرف فاصله های سوم آکورد ( دو ، سل ) ( خلاصه آن عدد 5 ) است .

     

     

    درتمام گامها و تنالیته ها آکوردهای تونیک وزیرنمایان ونمایان راآکوردهای اصلی تنال و درجات دیگررا آکوردهای فرعی گویند .

    ----------------------
     
     

    وارونگی ( معکوسها ) ی آکوردهای سه صدائی

    اگر نت سوم آکورد باس قرار گیرد آکورد به صورت وارونگی اول ( معکوس اول ) می آید و شیفراژ آن 6/3 ( خلاصه آن 6) است . در آکورد معکوس اول فواصل نت ها نسبت به باس سوم و ششم است .

     

     

     

     

    آکورد چهار و شش

    اگر نت پنجم آکورد در باس  قرار گیرد ، آکورد به صورت وارونگی دوم معکوس دوم در می آید و شیفراژ آن 6/4 است .

    در آکورد معکوس دوم فواصل نت ها نسبت به باس چهارم وششم است .

     

     

     

     

    پس هرآکورد سه صدائی سه حالت دارد :

    1- به حالت پایگی که پایه در باس است وفواصل نت ها ی دیگر آن آن نسبت به باس سوم و پنجم است.

    2- وارونگی اول ( معکوس اول ) که سوم آکورد در باس است و فواصل نت ها ی دیگر نسبت به آن چهارم و ششم است .

    3- وارونگی دوم ( معکوس دوم ) که پنجم آکورد در باس است و فواصل نت ها ی دیگر نسبت به آن چهارم وششم است .

    برای هر سه حالت آکورد یک فونکسیون در نظر گرفته می شود ، مثلاً برای آکورد درجه دوماژور فونکسیون تونیک در زیر هر سه حالت آکورد گذاشته می شود که اگر به حالت پایگی  باشدنت باس درجه یک است و اگر به حالت معکوس اول باشد نت باس میانه گام است ، و اگر به حالت معکوس دوم  باشد نت باس نمایان گام است .

     

     

    -----------------------
     

    آکوردهای چهار صدائی

    اگر یک فاصله سوم به بالای آکورد سه صدائی ( تریاد ) اضافه شود آکورد چهار صدائی به وجود می آید  .

    چون فاصله پایه تا بالاترین نت ( نت اضافه شده به آکورد سه صدائی ) هفتم است ، این آکورد را آکورد هفتم گویند که شیفراژ آن 7/5/3 به طور خلاصه 7 خواهد بود .

     

     

     

    آکوردهای هفتم (7) هفت قسمند که پنج قسم آن د رشیوه کلاسیک دسته بندی شده است . این آکوردها با توجه به اولویت در خوش صدائی به ترتیب زیر هستند :

     

    قسم اول - آکورد هفتم نمایان

    چون پایه این آکورد درجه پنجم نمایان یک گام بزرگ یا کوچک است و سوم آن محسوس و دارای فاصله هفتم کوچک نسبت به پایه ) است، آن را هفتم نمایان گویند که اضافه کردن یک فاصله سوم کوچک برروی آکورد کامل بزرگ به دست می آید .

     

     

     

    قسم دوم آکورد هفتم کوچک

    اگر یک فاصله سوم کوچک بهبالای هر آکورد کامل کوچک اضافه کنیم اکورد هفتم کوچک به دست می اید که روی درجات دوم و سوم وششم گامهای بزرگ و درجه چهارم گامهای کوچک هارمونیک و تئوریک قرار گرفته است .

     

     

     

    یاد آوری : البته آکوردهای درجات اول و پنجم گامهای کوچک تئوریک ودرجه دوم گامها ی کوچک ملودیک نیز آکورد هفتم کوچک هستند .

    ----------------------
     

     

    قسم سوم - آکورد هفتم کوچک و پنجم کاسته

    این آکورد از اضافه کردن یک فاصله سوم بزرگ به بالای آکورد پنجم کاسته به دست می آید که اگر روی درجه هفتم گام بزرگ قرار گیرد ، آن راهفتم محسوس گویند .

     

     

     

    این آکورد روی درجه هفتم گام بزرگ و درجه دوم گامهای کوچک آرمونیک و تئوریک قرار می گیرد .

    یاد آوری : آکورد درجه ششم گام کوچک ملودیک نیزاز این نوع است .

     

    قسم چهارم - آکورد هفتم بزرگ

    اگر یک فاصله سوم بزرگ به بالای آکورد کامل بزرگ اضافه شود آکورد هفتم بزرگ به دست می آید .

    این آکورد روی درجات اول و چهارم گامهای بزرگ و ششم گام کوچک تئوریک . آرمونیک قرار می گیرد .

     

     

     

    قسم پنجم آکورد هفتم کاسته

    این آکورد از اضافه شدن یک فاصله سوم کوچک به بالای آکورد پنجم کاسته به دست م یآید و شیفراژ حقیقی آن چنین است : یعنی از زوی هم قرار گرفتم سه فاصله سوم کوچک به دست م یآید که در نتیجه هفتم آن نیز کاسته است .

    این آکورد هفتم کاسته فقط روی درجه هفتم گامهای مینورآرمونیک قرار می گیرد ، ولی گاهی در گامهای بزرگ نیز به کار می رود .

    نت های این آکورد فاصله  اکتاو را به چهار قسمت مساوی تقسیم می کنند .

     

     ---------------------

     

     

    قسم ششم- آکورد هفتم بزرگ و کامل کوچک

    این آکورد از اضافه شدنسون بزرگ به بالای آکورد کامل کوچک به دست می آید و روی درجه اول گامهای کوچک هارمونیک و ملودیک واقع می شود .

     

     

     

    قسم هفتم - آکورد هفتم بزرگ یا پنجم افزوده

    این آکورد از اضافه شدن سوم کوچک روی آکورد پنجم افزوده به دست می آید و روی درجه سوم گامهای کوچک هارمونیک و ملودیک واقع می شود .

     

     

    معکوس آکوردهای چهار صدائی

    1. به حالت پایگی ( به شکل سوم رویهم ) .

     

    2. به حالت معکوس اول که سوم آکورد در باس قرار دارد ( شیفراژ خلاصه 6)

     

    3. به حالت معکوس دوم که پنجم آکورد باس است( شیفراژ خلاصه 4)

                                                                               3

     

    4. به حالت معکوس سوم که هفتم آکورد باس است شیفراژ خلاصه 2 )

     

     ---------------------

    یاد آوری : فرانسویها شیفراژ آکورد  هفتم نمایان را به این ترتیب :

     

     

    به حالت پایگی معکوس اول

    معکوس دوم

    معکوس سوم
    7 6 6† 4†
    † 5    

     

    وآکورد هفتم کاسته به این ترتیب است :

     

     

      6† 4†  
    7 5 3 2†

     

     

     

     

    آکورد هفتم کوچک و پنجم کاسته درجه هفتم را با این اعداد مشخص می کنند .

     

     

    -------------------

     

    آکوردهای پنج صدائی

    اگر به بالای آکوردهای  هفت یک فاصله سوم اضافه شود ، آکورد پنج صدائی به وجود می آید و چون از نت پایه تا بالاترین نت آکورد فاصله نهم است آن را آکورد نهم می نامند .

    معمول ترین آکورهای نهم روی درجات پنجم ( نمایان ) گامهای ماژور ومینور به کار می رود که عبارتند از: آکورد نهم نمایان کوچک .

    نهم نمایان دوی کوچک      نهم نمایان دوی بزرگ

     

    یاد آوری 1 ) : اگر پایه آکورد نهم نمایان بزرگ حذف شود آکورد هفتم کوچک و پنجم کاسته به دست خواهد آمد .

     

     

     

    یاد آوری 2 ) : اگر پایه آکورد نهم نمایان کوچک حذف شود آکورد هفتم کاسته به دست خواهد آمد .

     

     

     

     

    -------------------------

     

    آکوردهای نهم ده قسم هستند که شش قسم آن کلاسیک و بقیه ( چهار قسم آخر ) بعداً شخصیت آرمونیک پیدا کرده اند :

    1. آکور نهم نمایان بزرگ

     

    2.آکور نهم نمایان کوچک

     

    3. نهم بزرگ با هفتم کوچک

     

     

    4. نهم کوچک با هفتم کوچک

     

    5. نهم بزرگ با پنجم کاسته

     

     

    -------------------

     

    6. نهم بزرگ با هفتم بزرگ

     

    7. نهم افزده

     

     

     

    8. نهم کوچک با هفتم کاسته

     

     

    9. نهم بزرگ با هفتم بزرگ و کامل کوچک

     

     

    10. نهم بزرگ با پنجم افزوده

     

     

    --------------------------

     

    عدد گذاری  نهم ها قسم سوم و چهارم و پنجم و ششم ووارونگی های آنها به این ترتیب است .

     

     

    وارونگی سوم وارونگی دوم وارونگی اول حالت پایگی
    .4 6  7 9
    .3 5 6 GetBC(22);
    11 اسفند 1391برچسب:, :: 18:22 :: نويسنده : music1400

    ازآنجا که موسیقی

     
    مانندهنرهای دیگرمبین احساسات متنوع ومختلف

    است و

     موسیقی بدون آزادی در احساس

     
    همانند صدای منظم ماشین خواهد بود اصطلاحاتی

    به منظور

     روح دادن به آن به وجود آورده

     
    اند که بعضی معرف حالات برونی و برخی مبین حالات

    درونی

     هستند که درنتیجه هدف هنر را

     
    که اکسپرسیون نام دارد ، تحقق می بخشند و به

    وسیله

     آنهاست که موسیقی با روش زنده

     
    اجرا می شود .

    حالتهای
    برونی
     
    قوی Forte
    دوبرابر
    قوی
    Fortissimo (ff)
    سه برابر
    قوی
    Forte Fortissimo (ffff)
    ملایم Piane (p)
    دوبرابر
    ملایم
    pianissimo (pp)
    سه برابر
    ملایم
    piano pianissimo (ppp)
    اول قوی و
    بلافاصله ملایم
    forte piano ( f-p)
    نیمه
    قوی
    Mezzo forte (mf)
    نیمه ملایم (
    قوی تر ازP )
    Mezzo piano (Mp)
    سُبک Leggiero
    متصل Legato
    مشخص ، واضح
    ،مقطع
    Marcato
    مقطع Staccato ( stacc)
    دوباره قوی
    کردن صداها
    Rinforzando (rinforz)
    شدت و آکسان
    ناگهانی
    SDforzando (sfz)
    برروی یک نت
    صدا
    Forzando (fz)
    صداها ناگهان
    یکباره ملایم
    Subito Piano
    به تدریج قوی
    کردن صداها
    Crescendo (Creesc)
    به تدریج ملایم
    کردن صداها
    Decrescendo (decresc)
    به تدریح ملایم
    کردن صداها
    Diminuendo (dim)
     

    این حالتها در موسیقی دینامیک نام دارد که

     
    تاثیرش ترجمه احساس و ادارک نسبی شدت و ضعف است .

     دینامیک نیز یکی

     از عوامل سه گانه

     
    ی اکسپرسیون است .

    حالتهای
    درونی  ( کاراکترها)
     
    مهربان Amabile
    عاشقانه Amoroso
    با
    شجاعت
    Ardito
    با
    هوس
    Capriccioso
    راحت Comodo
    با
    لطف
    Con grazia
    شیرین ،
    ملایم
    Dolce
    دردناک
    Dolorose
    خشمگین Furioso
    با
    خوشحالی
    Giocoso
    غمگین
    Mesto
    با ابهت و
    جلال
    Pomposo
    دهقانی Rustico
    مذهبی Religioso
    آرام Tranquillo
     

     

     

     

    حرکتها

     

    تُندا

     

    میزان تندی و کند ی درهرقطعه موسیقی را

     
    تندای آن می نامند . چون شکلهای مختلف نت های گرد ، سفید ،

    سیاه و غیره

     دربین خود

     
    دارای ارزشهای زمانی نسبی هستند و طول زمانی آنها درقطعه های

     مختلف

     موسیقی باهم

     
    تفاوت دارد . از این رو اصطلاحاتی در شروع هر قطعه به کار

     می رود که

     دربالای حامل

     
    قرار دارد .

     

    این اصطلاحات به زبان ایتالیائی است و

     
    وتنداهای گوناگون دردوره های مختلف را تا حدودی تعیین می کند

    گاهی هم

     اعدادی بعد ار

     
    این اصطلاحات پس از یکی از اشکال نت دیده می شود که طول

    زمانی هر

     ضرب را دردقیقه

     
    مشخص می کند به این ترتیب که عدد نوشته شده را باید مخرج

    کسری که

     صورت آن یک است

     
    فرض نمود؛ در نتیجه طول زمانی هر ضرب به نسبت دقیقه تعیین

     می شود ،

     مثلاًٌ

    c=60

     

     

    برای کنترل تنداهی مختلف از اسبابی به نام

     
    مترونم استفاده می شود که در سال 1816 به وسیله یوهانس

    نپوموک ملتسل

     اختراع شد

     
    . این اسباب بازی معمولا شکل هرم بوده و دارای تیغه ای است که

    روی آن وزنه

     ای

     
    ذوزنقه نصب شده است با پائین و بالا بردن وزنه مذکور حرکت

     
    تیغه تند و کند می شود .

     

    تیغه مترونم ازمقابل صفحه مدرجی به راست و

     
    چپ حرکت کرده و مانند لنگر ساعت صدای

     تیک و تاک می دهد .

     

    با میزان کردن وزنه برروری اعداد معین ،

     
    تیغه مترونم با تنداهای مورد  نظربین 40 تا 208 ضربه د ردقیقه

    تیک و تاک

     می کند
    .

    این دستگاه علاده برآنکه تند وکند کردن ضربها به وسیله مبتدیان

     رااصلاح می

     
    کند وسیله خوبی برای رعایت تندای قطعات موسیقی است .

    تندای هر یک ازقطعات مختلف موسیقی دردوره

     
    های مختلف تا حدودی با هم متفاوت است ضمناً باتوجه به سلیقه

     نوازنده

     
    یارهبرارکسترهرتندا محدوده ای بین دو عدد دارد مثلاً درمترونم

    ویتنر

     سرعت

     الگرو بین

     
    120 تا 168 ضربه در دقیقه تعیین شده است .

     

     

     

    یاد آوری : تنداهای تعیین شده درجدول فوق از کتابها ومترونم های

     
    مختلف گرفته شده و اصطلاحات فارسی که تا حدود زیادی معنی و مفهوم اصطلاحات

     
    ایتالیائی معمول برای تنداها ی مختلف موسیقی در جهان را دارد به وسیله متخصصان

     
    موسیقی در فرهنگستان زبان ایران انتخاب شده است و تنداهای مربوطه به مترونم وینتر

     
    درحدود سال 1940 و کادنسیا حدود  و 1960ست توماس حدود 1965 معمول شده است .

     و جدول

     
    مربوط به علینقی وزیری از کتاب این موسیقی دان ارزنده گرفته شده است .  

     

    مترونم یا ماها مترونم کادنسیا سویسی مترونم وینتر آلمانی مترونم ست توماس آمریکایی              علینقی وزیری

     

    اصطلاحات ایتالیائی تنداهای مختلف  
    40 گران

    بیش سنگین

    48 سنگین

    62 کم سنگین

    بییش آهسته

    52 آهسته

    شکوهان

    56 آرام

    بیش پای

    70 روان

    78 بیش روان

    69-40

    100-69

     

     

     

     

    152-100

     

    152-126

     

     

     

    60-40

    66-60

     

     

     

     

    76-66

     

    108-76

     

     

     

    69-42

    98-69

     

     

     

     

    126-98

     

    154-126

     

     

     

    48-44

    50-48

    52-50

     

    54-52

     

    76-66

     

    66-60

    80-66

     

    40                     Grave

    42           
    Larghissimo    

    44             
            Largo  

    48                 Larghetto 

    50         Lentissimo Lent  

                                      Lento  

    60       Maestoso Maest  

                                     Adagio  

    66             Andante And 

    72           Andantion
    and

    تنداهای کـنـــــد

    82 پویان

     

      120-108   100-80 84         Moderato  Mod تنداهای
    متوسط

     

    جدول تنداهای تعیین شده

     

    مترونم یاماها مترونم کادنسیا سویسی مترونم  وینتر آلمانی مترونم ست توماس آمریکایی              علینقی وزیری

     

    اصطلاحات ایتالیائی تنداهای مختلف  
    تند پویان

    106 کم تند

    130تند

    150 تازان 158

    شادان

    ش.وبان

    زیوان

    میوان

    180 دوان

    شیوا

    بیش تند

    208 بیش دوان

    بیش تازان

    184-152

    184-152

     

     

     

     

    200-184

     

     

    168-120

     

     

     

     

     

    200-168

     

     

    208-200

    190-154

     

     

     

     

     

    208-190

     

     

     

    116-100

    126-116

    144-126

    160-130

     

    184-160

    184-144

     

     

     

     

     

     

     

    204-184

          Allegro
    Moderato

    120      Allegretto Alle 

    120       Allegro   All

    144                Vivace  

                        Brioso bri

                     Agitato Agit

                    Animato Ani

                          Mosso

     

    160                 Presto  

                      Veloce Vel

    Allegrissimo

      208          Prestissimo

     

                 Vivissimo Vivi

    تــنـداهـای
    تـنـد

     

    تغییرات تندا

    چون اصل تنوع یکی ازاصول عمده موسیقی است

     
    . موسیقی دانان برای جلوگیری ازیکنواختی آثار خود ، معمولاً

    درقطعات مختلف

     تغییراتی

     
    از نظر تندا بوجود می آورند . این تغییرات یا ثابت است

    ویا تدریجی  .

    در تغییرات ثابت تندای قبلی یکباره عوض

     
    می شود و قطعه تا مدتی با تندای جدید ادامه می یابد .

    درتغییرات تدریجی قسمتی

     از

     
    قطعه بتدریج تندتر یا کندتر می شود و پس از مدت کوتاهی با آمدن

     اصطلاح  Atempo  ویا Tempo Primo دوباره به

     
    تندای اصلی و یا اولیه برمی گردد.

     

    اصطلاحات مربوط به تند کردن تندا عبارتند

     
    از :                                             
                  

    با روح ،
    باهیجان
    Animato
    بتدریج  تند
    تر
    Accelerando
    بتدریج  تند
    تر، فشرده تر

    Stretto

    بتدریج  تند
    تر

    Stringendo

    با روح ،
    باهیجان
    piu moto
    بتدریج  تند
    تر
    piu mosso
    کمی تند
    تر
    Un poco piu mosso
    خیلی  تند
    تر
    Molto Piu mosso
       
       
    اصطلاحات مربوط
    به کند کردن تندا عبارتند از:
     
       
    بتدریج سنگین
    کردن
    Rallentando Rall
    بتدریج سنگین
    کردن
    Ritardando Ritard
    بلافاصله کند
    کردن
    Ritenuto   Rit
    کند
    تر
    Meno mosso
    کمی کند
    تر
    Un poco meno mosso
     

     

    اصطلاح مربوط به قطع کردن ناگهانی

     
    برای چند لحظه
    :

      سزور

    Caesur
    Saestura

                                            

    با استفاده از اجرای آزاد زمانی در

     
    موسیقی برای بهتر اجرا شدن آن که شامل تند و کند کردن تدریجی -

    قطعه کردن

     به شکل

     
    منظم یا غیر منظم در قسمتهای موزن موسیقی می باشد ،

    اصطلاح آلمانی

     آگوگیک کاربرد

     
    دارد که تاثیرش ترجمه ی احساس و ادراک نسبی آرامش 

     انقلاب است.

    آگوگیک یکی دیگر از عوامل سه گانه

     
    اکسپرسیون است.

    اصطلاحات مربوط به اجرای آزادتر عبارتند

     
    از :

    اجرای آزاد 

    Ad
    libitum
    ( ad.
    lib
    .)

    اجرای قطعه
    بدلخواه نوازنده
    A piacere
     

    در نظر گرفتن تغییراتی از نظر  زمانی در

     
    بعضی از نت ها به منظور اجرای قطعه با احساس شخصی نوازند
    ه

     

    بدون درنظر گرفتن تندای معین - اجرای

     
    آزاد تندا 

    اصطلاحات مربوط به برگشتن به تندا ی

     
    اولیه پس از تغییرات قبلی عبارتند از:

    بازگشت به
    تندای قبلی
    A tempo
    بازگشت به
    تندای اولیه
    Tempo
    همان تند
    ا
    1Tempo  primo

         

    اصطلاح

     

     

    stesso

     
    tempo
    معمولاً

     موقعی به کار می رود که میزان چهارضربی به

    سه ضربی  یا

     دو ضربی

     
    و یا میزان ساده به ترکیبی ویا واحد ضرب سفید به سیاه یا چنگ

     تبدیل شود ولی

     تندای

     
    ضرب ثابت مورد نظر باشد .

     

     

     

    11 اسفند 1391برچسب:, :: 18:22 :: نويسنده : music1400

    فرم موسیقی چیست؟ به بیان کوتاه ، نقشه ی
    ساختمانی یک کمپوزیسیون موسیقایی است.بسیاری از آثار نوشته شده

     در طول سه قرن گذشته
    ، کم و بیش در چارچوب طرحهایی ازپیش آماده ارائه شده اند
    .

    شناسایی این طرحها نسبتاً
    آسان و درکشان برای شروع مطالعه ی گسترده تر موسیقی

    سودمند است.

    فرم چگونه می تواند یکی از ویژگیهای
    موسیقی باشد؟ از تعاریفی که فرهنگ انگلیسی آکسفورد در برابر

     کلمه ی فرم ارائه می
    دهد یکی از (سیمهای آشکار) و دیگری (نظم و ترتیب اجزا) است.

    مفهموم این تعاریف را در
    معماری ، نقاشی و پیکره سازی به سادگی می توان مشاهده کرد.

    یک ساختمان ، مساحت معینی
    از زمین را اشغال می کند و سیمهای آشکار آن را میتوان  هر

     لحظه مطالعه و محاسبه
    کرد.اگر قسمتهای مختلف تشکیل دهنده ی آن صورتی متعادل ،

     پیوسته و یکپارچه داشته
    باشد ، ساختمان ، فرم رضایت بخشی خواهد داشت.البته موضوع

    را نمی توان خیلی ساده
    انگاشت ، زیرا مهندس ساختمان برای اطمینان خاطر از اینکه

    ساختمانش نمای رضایت بخشی
    از دیدگاههای گوناگون داشته باشد تلاش می کند ، با این حال ادعای

    بالا با دیدی
    کلیتر سخن درستی است.در یک تابلوی نقاشی نیز، موضوع نقاشی

     شده ناحیه ی معینی از بوم
    را اشغال می کند و نظم و ترتیب اجزای آن را همواره

    می توان مشاهده کرد.هرگاه کسی به
    یک ساختمان یا یک تابلوی نقاشی بنگرد ، در یک نگاه می تواند

    کیفیت آن را دریابد.این
    نگاه کوتاه ، یا نظر اجمالی (Coup d,oeil) ، همان دریافت

    موسیقی ، طول معینی از زمان را اشغال می
    کند و تنها وسیله ی اندازه گیری فیزیکی آن ، دقیقه و ثانیه است.

    موسیقی هیچ گونه
    (سیمای آشکاری) ندارد و شناسایی شکل آن فقط از راه گوش

    میسر است.به عنوان مثال ، یک
    طرح سه دقیقه ای چگونه می تواند از طریق یک رشته دریافتهای

     سمعی تجسم یابد ؟ اول
    لازم است روند شنیدن مورد تحلیل قرار گیرد.موسیقی ،

     توالی یک رشته صداهای ساده یا
    مرکب است.گوش انسان بعد از شنیدن نخستین صدا ، آن را به

     صدای بعد پیوند می
    دهد.زمانی که صدای اول هنوز در حافظه است ، صدای دوم و

     متعاقب آن صدای سوم شنیده می
    شود.این روند ، همانند روند توالی تصاویر سینما ، ادامه می یابد

    و تصوری از یک حرکت
    پیش رونده را به وجود می آورد.حافظه ی انسان قادر است

    صداها را با هم مقایسه کند و
    برای بسیاری از مردم میسر است که یک رشته از اصوات را

    به شکل الگویی چند ثانیه ای
    به خاطر بسپارند.اگر کسی به گوش کردن خو گرفته باشد غالباً

    می داند که در انتظار
    چیست.بدین معنی ، در حالی که گوش متوجه ی صدای حاضر

    می شود ذهن ضمن تداعی صدای
    پیشین در انتظار صدای بعدی است.این در حقیقت ، موجودیتی

    در سه سطح است ، به این
    معنا  که ذهن هم در گذشته و هم آینده سیر می کند ، در حالی

     که گوش فقط با زمان حال
    سروکار دارد.

     

    حافظه ی موسیقایی در افراد متفاوت
    است.گفته شده که موتزارت در سن چهارده سالگی ، پس از شنیدن

    سرود مذهبی توبه ، اثر
    گره گوریو آلگری در نمازخانه ی سیستین در واتیکان ، توانست تمام

     قطعه را به یاری
    حافظه ، روی کاغذ بیاورد.این اثر چهار و پنج بخشی است با یک

    آواز گروهی نه بخشی در
    قسمت پایانی.البته انجام دادن چنین عملی نمودار یک حافظه ی فوق

     بشری است ، ولی
    بسیاری از مردم نه چندان بزرگ هم می توانند تکه هایی نسبتاً بلند

    از یک قطعه موسیقی
    را به خاطر بسپارند.کسی نمی تواند مثل هنرهای تجسمی با نظر

    اجمالی بخشی از موسیقی
    را درک کند ، معادل چنین وضعی در موسیقی نخستین الگو از

     صداهایی خواهد بود که باید
    به اندازه ای طولانی باشد که بتوان آن را یک عبارت نامید.بعد

    از عبارت نخست ،
    عبارتهای فراوانی شنیده می شود.دومین عبارت می تواند تکرار

    آنچه قبلا آمده باشد ،
    یا گسترش یافته ی آن و یا متضاد با آن.اگر عبارت دوم تکرار شود ،

    به طور حتم ، یا
    باید گسترش یابد یا متضاد گردد ، زیرا که یک فرم رضایت بخش

    نمی تواند از تکرار چند
    باره ی عبارت آغازین ساخته شود.اغلب تکرار عبارت آغازین ،

    بعد از عبارت یا عبارتهای
    متضاد ساخته می شود.به طور کلی می توان گفت که فرم از دل

    عبارتهایی که به صورت
    تکرار ، گسترش یا متضاد در قطعه نمود می کند ، به خاطرسپردن

     عبارتهای گوناگون ، بعد
    از یک بار گوش کردن ، اغلب دشوار است ، اما بر اثر تکرار ،

    حافظه آنها را می
    پذیرد.همچنین آشنایی با نوت خوانی ، شخص را قادر می سازد

     تا صداهای موسیقی را
    سریعتر درک کند.تعقیب پارتیتور با چشم ، گوش را در پیگیری

    الگوی نوتها یاری می دهد
    ، ولی فرم موسیقی باید از طریق گوش دریافت و فهمیده شود.

    تاریخ تکامل موسیقی تا حدی
    ، تاریخ زندگی آهنگسازانی است که کوشش کردند به آثارشان

     از نظر طولی وسعت بخشند ،
    به طوری که از این لحاظ حتی بین سیمفونی اول هایدن و سیمفونی

    نهم بتهوون تفاوت
    زیادی وجود دارد.

    این کتاب به بررسی فرمهایی می پردازد که
    استفاده از آنها در سیصد سال گذشته معمول بوده است.انتظار می رود

    که خواننده ی این
    کتاب ، به قدر کافی علاقه مند به داشتن نسخه های شخصی از

    سوناتهای پیانو هایدن ،
    موتزارت ، بتهوون و دو کتاب چهل و هشت فوگ و پرلود باخ باشد.

    همچنین باید اطلاعات
    کافی درباره ی این آثار داشته باشد و گرنه توصیه می شود کتب

    مذکور را تهیه کرده و
    آثار مزبور را بنوازد یا به دقت بشنود ، نه آنکه اوقات خود

    را فقط صرف مطالعه
    درباره ی موسیقی بکند.خواننده ی این کتاب باید به کتاب آثار

    برگزیده ی تاریخ موسیقی
    اثر داویدسن و اپل نیز دسترسی داشته باشد زیرا برای مطالعه ی

    فصلهای مربوط به
    فرمهای کنترپوان و سوناتهای اولیه ، ضروری است.

     

    فرمهای ساده ی دوتایی و سه
    تایی

    نخستین اصطلاحاتی که یک هنرجوی موسیقی
    درباره ی فرم فرا می گیرد دوتایی و سه تایی است.همین طور هنرجو می داند یا می
    اندیشد که دقیقاً معنی و مفهموم این کلمات چیست.دوتایی قطعه ای است که به دو قسمت و
    سه تایی قطعه ای است که به سه قسمت مجزا ، تقسیم می شود.اگر آهنگسازان قطعات خود را
    مطابق قوانین مربوط به فرم تصنیف می کردند شناسایی و پیگیری فرم ، در ساخته های
    آنها به سادگی صورت می گرفت.هر چند قطعات فراوانی به فرمهای دوتایی و سه تایی موجود
    است ، با این حال قطعاتی نیز هستند که تقسیمات آنها دقیقاً و به روشنی مشخص نشده
    است.در مورد این قطعات را دوتایی و برخی دیگر سه تایی توصیف کرده اند ، به ویژه عده
    ای نیز ، روشهای جدیدی برای تشریح و توصیف این قطعات ارائه می دهند که موضوع را
    مشکلتر می کند.به هر حال استفاده از اصطلاحهای دوتایی و سه تایی هنوز هم متداول است
    و باید مورد بررسی قرار گیرند.از نقطه نظر امتحان فرم ، استدلال منطقی مهمتر از طرح
    عنوان و طبقه بندی آنهاست و برای قطعاتی که دارای عناصر مشتر ک ، در هر هر دو فرم
    دوتایی و سه تایی هستند ، چنانکه جواب سؤالها توأم با ارائه ی دلیل باشد ، مورد
    قبول خواهد بود.

    فرم ساده ی دوتایی

    این فرم در آغاز ، جهت موومانهای کوتاه ،
    مورد استفاده قرار می گرفت و در سویتهای قرن هفده و هیجده به فراوانی یافت می شود و
    برای ساختن قطعات کوتاه موسیقی رقص که  در آن زمان بسیار رایج بود به کار
    میرفت.استفاده ی آهنگسازان از این فرم در نیمه ی دوم قرن هیجده ، بجز قطعات کوچک
    برای پیانو ، بسیار کم بوده است.نمونه هایی از این فرم را میتوان در(آلبوم موسیقی
    برای نوازنده ی جوان) اثر شومان و (آواز بی کلام) اثر مندلسون ، مشاهده کرد.بسیاری
    از آوازهای ساده و نیز ملودی سرودهای مذهبی به فرم دوتایی هستند.

    آواز محلی گلاستر شایر

    نمونه ی شماره ی 19

     

     

    درموسیقی ، چهار خط از کلام شعری ، با
    علامت مکث (,)نشان داده می شود و
    مکث اصلی در میزان چهارم رخ می دهد.قسمت پیش و پس از آن ، درموسیقی ، از نظر طولی
    با هم برابر هستند ، تذکار بعدی که حائز اهمیت بیشتری است ، حرکت ملودی ، از تونیک
    به درجه ی نمایان ، در آخر قسمت اول موسیقی است.از نظر محتوای موسیقی ، دو قسمت
    دارای مطالب متفاوتی هستند ، در قسمت اول موسیقی دو پرش به فاصله ی ششم بالارونده ،
    در میزانهای اول و سوم آمده است و در قسمت دوم به کارگیری گام به صورت پاساژ ، با
    ریتم چنگ درمیزانهای چهارم و پنجم به شکل پایین رونده و میزانهای ششم و هفتم به
    صورت بالارونده مطرح است.پرش فاصله ی پنجم به پایین بین میزانهای پنجم و ششم و
    ادامه ی آن به فاصله ی ششم (سی - می - ر) به حفظ یکپارچگی آواز کمک می
    کند.

    در بسیاری از قطعات مشابه این قطعه ،
    اولین فرود بدون مدگردی ، روی درجه ی نمایان صورت می گیرد ، لیکن اغلب اوقات انجام
    فرود به وسیله ی مدگردی ، تأثیر قویتری را همان گونه که درنمونه ی شماره ی 20 آمده
    است ، سبب می شود.

    سرود مذهبی ، (ای خدا ، ای یاور
    ما)

    نمونه ی شماره ی 20

    در این نمونه به طور واضح ، یک مدگردی به
    تونالیته ی نمایان ، در میزان چهارم انجام گرفته است.دو بخش سرود از نظر ریتم و
    حرکت کلیشان با هم مشابهت دارند.پرشهای چهارم که سه مرتبه در بخش اول ظاهر می شوند
    ، در بخش دوم تنها یک بار مورد استفاده قرار می گیرد.

    در سویتهای قرن هیجدهم ، قسمت اول قطعاتی
    که دارای فرم دوتایی بودند ، معمولا به تونالیته ی نمایان و چنانچه تونالیته ی
    قطعات مینور بود ، به ماژور نسبی یا نمایان مدگردی می شدند ؛ یا اینکه صرفاً بدون
    مدگردی ، روی آکور نمایان پایان می یافتند.البته موارد استثنا نیز وجود دارد ، به
    عنوان مثال ، از هشت سویت پرسل دو موومان موجود است که برای اتمام هردو قسمت آن از
    آکورد تونیک استفاده شده است.مشابه این شکل ، در منوئت دوم از سویت فرانسوی
    (رمینور) باخ صورت می گیرد.مواقعی نیز پایان اولین قسمت ، با آکورد نمایان و شروع
    قسمت دوم آن ، روی تونالیته ی تونیک انجام گرفته یا احتمالا یکی دو میزان بعد به آن
    می رسد.

    پرسل ، ملودی ترمپت از
    (دیاکلزین)

    (علامتهای زینت حذف شده اند)

    نمونه ی شماره ی 21

    نمونه ی شماره ی 21 ، نشان دهنده ی نوعی
    از فرم دوتایی است که هر دو بخش تشکیل دهنده ی آن ، از نظر طولی باهم برابرند.هربخش
    شامل هشت میزان است که آخر بخش اول روی آکورد درجه ی نمایان (بدون مدگردی) انجام می
    گیرد.الگوی سیاه نقطه دار، شکل برجسته و اصلی بخش اول را تشکیل می دهد و در بخش دوم
    توسعه ی قابل توجهی صورت می گیرد که در اثر شکل چنگ نقطه دار، در میزانهای دوازده و
    چهارده به وجود آمده است.با تکرار هر بخش در مجموع ، طول موسیقی به سی و دو میزان
    می رسد.

    باخ ، منوئت از سویت فرانسوی شماره ی
    6

    نمونه ی شماره ی 22

     

    نمونه ی بالا ، معمولیترین نوع موومان
    دوبخشی است که بخش اول آن هشت میزان دارد و به وسیله ی بخش دوم که شانزده میزان است
    ، جواب داده می شود.بخش اول به تونالیته ی نمایان ، مدگردی کرده و بخش دوم ، از
    تونالیته ی نمایان شروع و به طرف تونالیته ی تونیک برمی گردد ، در راه برگشت به
    تونالیته ی تونیک ، موسیقی در میزانهای دوازده / سیزده در تونالیته ی (دودیزمینور)
    مطرح می شود.درمیزان هفده ، اشاره گذرایی به تم آغازین می شود.این البته به هنگام
    شنیده شدن خیلی مشخصی نیست ، زیرا بخشهای زیرین آن با شروع قطعه ، تفاوت دارد.شروع
    بخش دوم ، از تونالیته ی (سی ماژور) (میزانهای نه و ده) یک انتقال دقیق از تم آغازی
    بخش اول است.در این موومان بخشی دوم طولانیتر از بخش اول است ، یعنی یک هشت میزانی
    به وسیله ی یک شانزده میزانی جواب داده می شد.این شکل برای قطعات دو بخشی ، شکل
    متداولی گردیده است.مدگردی به تونالیته ی نمایان آسان است و به سرعت میتوان آن را
    انجام داد ، اما موقع برگشت به تونالیته ی تونیک ، باید از میان چند تونالیته عبور
    کرد تا به موسیقی تنوع بیشتری بدهد و این نیازمند زمان بیشتری است.

    در فرم دوتایی ، امکان تکرار یا بسیار کم
    است (نمونه ی شماره ی 22) ، یا اصلا وجود ندارد (نمونه ی شماره ی 21).با این حال
    تأثیری ازارتباط و پیوستگی مطالب ارائه شده بر جای می گذارد.این از یک سو به این
    علیت است که بهترین صورت ، ارائه کننده ی گسترش یک یا دو الگوی آغازین است و از سوی
    دیگر ، به دلیل طرح کلیدی آن ، که تقریباً همیشه حالت قرینه دارد ، بخش اول از
    تونالیته ی تونیک به تونالیته ی نمایان (یا تونالیته ی نزدیک به آن) حرکت دارد و
    بخش دوم بازگشت است.

    از مشخصات دیگری که ایجاد پیوستگی می کند
    ، مشابهتی است که غالباً بین آخرین میزانهای بخش اول و دوم به وجود می آید.گرچه این
    وضع در نمونه های بیست و یک و بیست و دو اعمال نمی شود ، لیکن در مورد نمونه ی
    شماره ی بیست و هفت صدق می کند.در این نمونه ، میزانهای پنج و شش در تونالیته ی
    نمایان ، جوابگوی میزانهای یازده و دوازده در تونالیته ی تونیک است.

    فرم سه تایی ساده

    از سه قسمت موسیقی ، که فرم سه تایی را
    تشکیل می دهند ، قسمت اول و سوم ، مشابه یکدیگرند.قسمت سوم می تواند کوتاه یا
    طولانیتر از قسمت اول باشد ، همچنین می تواند از نظر جزئیات متنوع باشد یا گونه ی
    تزیین یافته ای از قسمت نخستین.اما اصلی که ضرورتاً باید رعایت شود ، این است که
    قسمت نخستین بایستی به نوعی قابل تشخیص ، تکرار شود.

    نمونه ی شماره ی 23 ، تصویری از یک قطعه
    ی قرینه ، در فرم سه تایی است.قسمت اول این قطعه ، یک ملودی غم انگیزی است در
    تونالیته ی (رمینور) که از هشت میزان تشکیل شده است.دومین قسمت ، یک موسیقی رقص تند
    و با نشاط در تونالیته ی (رماژور) است ، که مجموعاً هشت میزان (با تکرار) طول
    دارد.سومین قسمت ، ملودی بخش اول را (با حذف نوت کوچک زینت) مورد استفاده قرار می
    دهد ، لیکن این ملودی در چهار میزان اول ، در منطقه ی پایین و در چهار میزان بعدی
    در اکتاو شکل می گیرد.

    نمونه های متعددی از فرم سه تایی ، در
    آلبوم موسیقی برای نوازنده ی جوان اثر شومان وجود دارد ، اما قسمت میانی آنها ،
    همیشه حالت متضاد و مخالفی را در مقایسه با نمونه ی شماره ی 23 ، دارا
    نیست.

     

    شومان ، آواز کوچک محلی ، شماره ی 9 از
    آلبوم موسیقی برای نوازنده ی جوان ، اپوس 68

    نمونه ی شماره ی 23

     
    در یک قطعه ی کوتاه ، تضاد زیاد بین
    قسمتهای مختلف آن ، یکپارچگی قطعه را از بین می برد ، از این رو طرح تونالیته ،
    غالباً به صورت یکسان ادامه می یابد و تم قسمت دوم ، تنها تفاوت اندکی با تم قسمت
    اول پیدا می کند.

     

    در آوازهای محلی و نیز ملی ، این نوع فرم
    ساده ی سه تایی ، A B A ، بسیار نادر است ، و دلیل ساده ی
    آن ، کمیاب بودن شعرهای سه یا شش بندی است.

    اکثر مثالهای فرم سه تایی ، در آوازهای
    محلی یا ملی به طور معمول چهار سطر شعر را به ترتیب زیر تقسیم می کند:

    سطر اول               
      ملودی A

                                                      سطر
    دوم                 ملودی A

         سطر
    سوم                  ملودی B      

                                                    سطر
    چهارم               ملودی A

    از نظر معروف شعرهای آوازی (که در کتاب
    نیامده اند) می توان از (بیشه ی خاکستر) ، (پسرخنیاگر) ، (خیاط و موش) و ... نام
    برد که همه ی آنها چهار سطری ، یعنی A A B A
    هستند.

    حال اگر فرم مذکور را به صورت *********
    بنویسیم ، در این صورت ، ما دو قسمت مساوی خواهیم داشت که بنابر اظهار نظر تووی این
    طرح منطقاً می باید دوتایی نامیده شود.در چنین وضعی ، این سؤال مطرح می شود ، که
    برای تعیین نوع فرم ، کدام یک از این دو مهمتر است ، برابری طول یا تکرار تم ؟
    چنانچه اولی را اهمیت دهیم ، طرح مذکور دوتایی است ؛ اما اگر عامل دومی را ، اصل
    قرار دهیم ، در این صورت ، ساختمان فرم ، سه تایی خواهد بود.تکرار غالباً ، به صورت
    مؤثری ، شنونده را تحت تأثیر قرار می دهد ، و اصولا شنونده ، تمایل کمتری برای
    آگاهی از چگونگی نسبتهای طولانی قسمتها از خود نشان می دهد ؛ و به همین دلیل عموماً
    این اصل مورد قبول قرار گرفته است که عنوان درست این گونه فرم ، همان سه تایی
    است.

    عامل تعیین کننده ی دیگر ، وضعیت
    تونالیته است.چنانچه در فصل گذشته اشاره شد ، وابستگی تونالیته ای بخش دوم به بخش
    اول ، یکی از علایم مشخص ، در فرم دوتایی است ، زیرا بخش اول معمولا در تونالیته ی
    نمایان پایان می گیرد ، در حالی که این بخش اول اغلب به تونالیته ی تونیک ختم می
    شود و از این رو می تواند در چارچوب خود به طور مستقل مطرح شود ، همان گونه که در
    آواز (بیشه ی خاکستر) و سایر آوازهای که نام آنها ذکر گردید ، چنین است.حتی در این
    مورد ، خواست ما از جهت طول قسمتها چنین است که احساس می کنیم چیزی می باید بخش اول
    را پیگیری کند ؛ اما این احساس هنگامی به صورت یک ضرورت در می آید که بخش اول در
    تونالیته ی نمایان خاتمه پذیرد ، چنانچه در فرم دو بخشی چنین می شود .

    در ساختار بزرگتر موسیقی ، تفاوت بین فرم
    دوتایی و سه تایی ، به طور کلی روشن است ، اما در قطعات کوچک که معمولا تضاد کمتری
    از نظرتونالیته یا مطالب سوژه ای دارند حدود دقیق آنها همیشه واضح نیست (نمونه ی
    24).

     

     

    هایدن ، کوارتت زهی ، اپوس 3 ، شماره ی
    6

    موومان سوم

    نمونه ی شماره ی 24

     
    در نمونه ی شماره ی بیست و چهار ، منوئت
    و تریو از کوارتت زهی شماره ی شش ، اپوس سه ، اثر هایدن ، در هر دو قسمت ، موسیقی
    به تم اصلی بازمی گردد.در قسمت منوئت ، بازگشت به تم اصلی ، در میزان هفده ، و در
    تریو ، در میزان سی وسه صورت می گیرد.منوئت در دولا خط برگشت به تونالیته ی نمایان
    ، مدگردی می کند ، لیکن در تریو ، این عمل انجام نمی گیرد.پس می توان استدلال کرد
    که منوئت در فرم دوتایی و تریو در فرم سه تایی شکل گرفته اند.چنانکه در تحلیل
    بگوییم عملکرد در این دو قطعه مشابه بوده و اختلافات تنها در عنوان آنهاست ، به نظر
    بی معنا می آید.عنوانهای دوتایی و سه تایی برای قطعات گسترش یافته به قدر کافی
    مناسب هستند ، اما برای قطعات کوچکترهمیشه مناسب نیستند.

     

     ادامه  دارد.

     

     

     

    11 اسفند 1391برچسب:, :: 18:22 :: نويسنده : music1400

    یکی از توانایی هایی که هر موسیقیدان باید داشته باشد آن است که بتواند خیلی راحت و بدون فکر یک فاصله را معکوس کند. معکوس کردن یک فاصله به این معنی است که نت پایینی را به  اندازه یک اکتاو بالا ببریم یا برعکس نت بالایی را یک اکتاو پایین بیاریم.

    بعنوان مثال به شکل ساده زیر توجه کنید که در آن فاصله سوم بزرگ معکوس شده است. اگر دقت کنید معکوس آن تبدیل به یک فاصله ششم کوچک شده است.



    audio.gifبه فاصله به این فاصله گوش دهید.

    یا به مثال زیر دقت کنید که در آن یک فاصله دوم کوچک معکوس شده که فاصله جدید هفتم بزرگ است ، نگاه کنید و

    audio.gifبه این فاصله گوش دهید



    بنابراین بنظر می رسد که اگر یک فاصله بزرگ را معکوس کنیم نتیجه یک فاصله کوچک و اگر یه فاصله کوچک را معکوس کنیم به یک فاصله بزرگ تبدیل میشود. این یک قانون کلی  است و عمومیت دارد. اما برای اینکه متوجه شویم معکوس یک فاصله چندم است، کافی است که عدد آنرا  از 9 کم کنیم. مثلا" معکوس فاصله سوم میشود ششم یا دوم میشود هفتم و....



    حالا سراغ فاصله چهاردرست می رویم که معکوس آن میشود پنجم درست. بازهم این قانون کلی هست که معکوس فاصله های درست همواره درست هستند، نگاه کنید وبه این فاصله گوش دهید

    همینطور فاصله های tritone پس از معکوس شدن tritone باقی میمانند؟  چون این نوع از فاصله ها معادل چهار و نیم پرده هستند و معکوس آنها معادل 4.5 – 9  یعنی بازهم 4.5 ،  می شوند. نگاه کنید و گوش دهید



    مثال دیگر اینکه معکوس فاصله سوم کوچک میشود ششم بزرگ دقت کنید، فاصله سوم کوچک



    آشنا کردن گوش با این فاصله ها خیلی هم سخت نیست، ساده ترین فاصله می تواند دوم کوچک باشد که خیلی dissonance - و شاید به عقیده خیلی ها بد صدا - است. معکوس فاصله  دوم کوچک خوش صدا تر از فاصله دوم کوچک هست و یا فاصله پنجم درست خیلی خیلی شفاف و صاف است و گوش راحت میتواند آنرا از سایرین تشخیص بدهد. به هر حال باید تمرین  کرد و گوش را به این فاصله ها عادت داد.

    تمرین مهم دیگه اینکه باید نشست و قطعات موسیقیدانهای بزرگ را از لحاظ فاصله ای بررسی کرد و ملاحظه کرد که آنها در حرکت های ملودیک چگونه از فاصله ها استفاده میکنند.

    11 اسفند 1391برچسب:, :: 18:22 :: نويسنده : music1400

    کافی است  در گامی که هستید فاصله ششم بزرگ را هم به آکورد پایه - مینور یا ماژور - اضافه کنید، آکورد جدیدی با صدای پر رنگ تری بنام آکورد ششم بدست می آید.

    بعنوان مثال اگر شما در گام دوماژور فاصله ششم بزرگ را به آکورد دوماژور اضافه کنید نتیجه شامل نتهای دو، می، سل و لا می شود.

    اگر با پیانو یا گیتاری که دارید این دو آکورد را بزنید بسهولت تفاوت فاحش رنگ صداهای آنها را با یکدیگر متوجه خواهید شد. به شکل زیر دقت کنید که در آن آکورد دوماژور در سه  اکتاو درحالت پایگی آورده شده و سپس همان آکورد با افزوده شدن فاصله ششم.

    C | C | C | C6 | C6| C6

    اگر به شکل بالا دقت کنید متوجه خواهید شد که آکورد C6 رنگ و بوی آکورد Am7 را در حالت معکوس دارد و این نکته بسیار مهمی است چرا که از این مسئله می توان خیلی راحت  برای حرکت و حل کردن به سوی سایر آکوردها استفاده کرد.

    عینآ مانند همین حرکت را می توان با یک آکورد مینور انجام داد، منظور اینکه افزودن فاصله ششم به آکورد مینور است. به شکل زیر که آکورد دومینور را در سه اکتاو نشون میده دقت کنید و خیلی ساده آمدیم و نت لا را به آکورد اضافه کردیم. 

    Cm | Cm | Cm | Cm6 | Cm6| Cm6



    در مثال بالا به تفاوت رنگ صدای دو آکورد ماژور و مینور هم توجه کنید. عینا" مانند حالت قبل آکورد Cm6 را می توان Am7b5 نیز در نظر گرفت که اینگونه نگاه به این آکورد می  تواند مثلا" برای حل Cm در حالت کلی به آکورد D کمک بسیاری باشد.

    یکی از راه های حس رنگ آکوردها استفاده از آنها برای Improvise است. یکی از مطمئن ترین راهها برای اینکه Improvise شما بد صدا نباشد - نه لزوما" زیبا - آن است که شما  روی نتهای آکور حرکت کنید. برای مثال آکورد C6 را بعنوان هارمونی پایه در نظر بگیرید، اگه بیاییم و روی این آکورد یک چنین ملودی را Improvise کنیم، اینگونه خواهد شد،  گوش کنید :

    Improvise on C6



    دقت کنید که شما خیلی راحت میتونید آکوردهای شش را بر روی هر آکورد سه صدایی ساده پیاده کنید. مثلا" برای آکورد Am6 خواهیم داشت لا، دو، می و فادیز یا برای آکورد مثلا" Bb6 خواهیم داشت سی بمل، ر، فا و سل الی آخر.

    11 اسفند 1391برچسب:, :: 18:22 :: نويسنده : music1400

    موسیقی وچگونگی تولید موسیقی همیشه مسئله ای بوده که آهنگسازان وتنظیم کنندگان با آن دست به گریبان بوده اند.
    امروزه
    با گسترش تکنولوژی وپیشرفت الکترونیک این امکان به آهنگسازان و دست
    اندرکاران تولید موسیقی داده شده است که با امکانات محدود بتوانند موسیقی
    تولید کنند. البته بعضی ها این روند را تولید موسیقی نمیدانند یعنی اینکه
    استفاده از ابزار تکنولوژیک موسیقی را تا اتمام ماکت آن قطعه یاری میکنند و
    در ادامه میبایست کل سازها بصورت زنده وتوسط نوازندگان نواخته وضبط شوند.
    حال میخواهیم بدانیم که ابزار پیشرفته چقدر وچگونه در تولید یک اثر موسیقی نقش ایفاء میکنند:
    وقصد داریم تا با معرفی نوع تکنولوژی وابزار مربوطه به موثر بودن این سیستم بپردازیم.
    یک آهنگساز میتواند با یک کیبورد هم به تولید اثر بپردازد.
    کیبوردها دارای طبقه بندی هائی هستند که به فراخور نیاز مورد استفاده قرار میگیرند.

    کیبوردهای
    مبتدی که صرفا برای یادگیری نوآموز وآشنائی با صدا ها وریتم هاست که
    درتولید این دسته از کیبوردها شرکت Casio ید طولائی دارد. که :
    Casio CT636
    Casio CT 470
    Casio MT 540
    Casio CA 101
    و ..... از این دسته اند.
     

    ارنجرها یا Arrengment Keyboards که نوع پیشرفته تری از
    کیبوردها هستند . این کیبوردها به لحاظ کیفیت صوت وریتم ها از درجه بالاتری
    برخوردار هستند . سیستم این کیبوردها به کاربر این امکان را میدهد که
    بتوانند خود ریتم بسازند واز ترکیب اصوات موجود در بانک صوتی خود صداها
    وترکیبات جدیدتری را ارائه کنند.
    کیبوردهای :
    Yamaha PSR 640
    Korg PA 80
    Roland E 86
    نیز از این دسته اند.

    تنظیم کننده ها یا Sequencers Keyboards نوع دیگری از
    کیبوردها هستند ، که دراین نوع از کیبوردها برای کاربر فقط بانک صوتی دیده
    شده است که با استفاده از آن ویک ابزار سکوئنسر که مدیریت اصوات وارتباط
    آنها را باهم بعهده دارد میتواند به تولید موسیقی بپردازد.
    کیبوردهای :
    Korg O1/W
    Korg Triton
    Kurzweil K2600
    Roland XP 80
    از دسته تنظیم کننده ها هستند.

    فرا سازها Synth Sizers Keyboards که این نوع از کیبوردها فقط دارای بانک صوت بوده وقابلیت تولید اصوات جدید را درخود دارند ،
    پردازشگرهای بسیار زیاد صوتی با متغیرهای فراوان وقدرت آنالیز اصوات از قابلیتهای این نوع از کیبوردهاست.
    این کیبوردها به تنهائی مورد استفاده خاصی ندارند وبیشتر به کمک دستگاههای ارنجر وسکوئنسر می آیند .
    MIDI KEYBOARDS
    این
    کیبوردها همانطور که از نامشان پیداست مخصوص استفاده کسانی است که بانک
    صوتی خود را در کامپیوتر دارند وفقط از کلاویه های یک کیبورد میخواهند
    استفاده کنند. در اتصال به کامپیوتر شدت وضعف صدا/ لرزش صدا/ موج دادن به
    صدا و قابلیتهای اینچنینی از مشخصه های این دسته ار کیبوردهاست.
    بعضی از
    انواع این نوع کیبوردها سیستمهای قابل گسترشی را میتوانند داشته باشند که
    درست مثل Plugin که روی نرم افزار نصب میشود آنهم برروی کیبورد نصب وقابلیت
    های آنرا افزایش میدهدمثل :
    1-بانکهای صوتی در بسته بندی های آماده Expanssion Boards
    2- پردازشگرهای صوت Occilators
    3- حافظه های دائمی Hard Disks
    وبسیاری از امکانات وتجهیزات دیگر

    تا
    اینجا خود کیبورد به صورت خاص مورد بحث بود ولی از این به بعد به توضیح در
    مورد سیستمهائی که بهمراه کیبورد میتوانند آهنگسازان را در تولید قطعه
    یاری کنند میپردازیم:
    حال اگر تمام این امکانات وتجهیزات نتوانست یک
    آهنگساز را ارضاء کند از روشهای دیگری میتوان قابلیتهارا افزایش داد.به این
    ترتیب که آهنگساز با درخدمت داشتن یک دستگاه کامپیوتر مناسب میتواند
    دسترسی به بانکهای صوتی با کیفیت بالا ونامحدود داشته باشند.
    البته تمام
    این توضیحات وپیچیدگی ها در یک زمان قابل هضم ممکن است نباشد چرا که این
    اطلاعات براثر مرور زمان بدست آمده وزمان خود را برای هر کاربری صرف خواهد
    کرد.
    برای استفاده از سمپلهای صوتی میبایست به دو نکته توجه کرد :

    1- کیبورد وکارت صدا باید قابلیت استفاده از پروتکل MIDI را داشته باشند. که بوسیله اتصالات بتوانند بهم وصل شوند.
    2- کارت صدا علاوه بر پروتکل MIDI باید بتواند چند پروتکل دیگر صوتی را هم پشتیبانی کند که به توضیح این پروتکلها میپردازیم :



    GSIF
    این
    پروتکل امکان برقرای ارتباط بین کیبورد وکارت صدا را به شکلی میدهد که
    کاربر بتوانداز نوع خاصی از سمپلها بتواند استفاده کند که رایج ترین آنها
    سمپلهای با فرمت GIG وجود دارد
    این بسته نرم افزاری محصول شرکت Tascam
    است . برای استفاده از این سمپلها نرم افزار GIGA STUDIO را باید نصب کرد
    این نرم افزار نقش Loader را بعهده دارد. از خصوصیات این سمپلها باید به
    کیفیت بالای نمونه برداری آنها اشاره کرد که در بهترین استودیو ها ی دنیا
    وتوسط بهترین نوازندگان نواخته شده اند واز محاسن آن اینست که وقتی قرار
    است قطعه ای ضبط شود بصورت دیجیتال اصوات Convert میشوند یعنی در ضبط صدا
    افت کیفیت نداریم . نرم افزار جانبی دیگری هم در GIGA STUDIO وجوددارد بنام
    GIGA EDITOR که همانطور که از نامش پیداست وظیفه ویرایش سمپلها رابه عهده
    دارد. Tranpose و Scaling از وظایف مهم این نرم افزار هستند که اولی برای
    کوک با سایر ساز ها ودومی برای کوک نمونه صدا در دستگاههای موسیقی ایرانی
    است که با این قابلیت میتوان تمام اصوات را در دستگاههای موسیقی ایرانی
    نواخت .



    ASIO
    این پروتکل که مدت زیادی نیست که رایج شده
    امکان استفاده بیشتری را برای کاربر قائل شده است به این شکل که سمپلها ی
    خود را میتواند تا چهار تراک گسترش دهد یعنی وقتی که از کانال یک Midi
    استفاده میکنیم مثلا صدای Pad ، همراه این صدا میتواند تا چهار صدا وجود
    داشته باشد ، که در صورت نیاز مورد استفاده قرار میگیرد. رایجترین نوع
    سمپلهای موجود در این پروتکل VST ها هستند سمپلهای VST بصورت طبقه بندی شد ه
    ودر
    بسته بندی های مختلف وجود دارند مثل Atmosphere که صداهای خیالی الکترونیک
    / وصداهای دیجیتال را درخود دارد. یا Virtual Guitarist که صداهای انواع
    گیتار ها را درخود دارد .لازم بذکر است که این نوع سمپلها برخلاف سمپلهای
    با فرمت GIG با سرعت قطعه موسیقی یا تمپوی آن هماهنگ هستند سرعتشان با سرعت
    قطعه کم وزیاد میشود.
    البته برای درک کامل این نکات میبایست گریزی هم به کارت های صدا وقابلیتهای آن زد

    11 اسفند 1391برچسب:, :: 18:22 :: نويسنده : music1400

     

    ازنظر
    علمی دایره موسیقی ایرانی بسیار وسیع است زیرا وجود ربع پرده وفواصل ربع
    پرده ای سبب ایجاد یک عده گامهائی شده که نظیر آنها در موسیقی فرنگی  نسیت.هریک از مقامات موسیقی ما دارای حاات وصفات مخصوصی

    است که این کیفیات موسیقی ما را از دیگر موسیقی ها ممتاز میکند.

    موسیقی ایرانی دارای هفت دستگاه است که به شرح آنها می پردازیم:

     

    ۱-  دستگاه ماهور دارای سی وچهار گوشه

     

    «
    ماهور » که در موسیقى کلاسیک همردیف گامى چون « دوماژور » است در واقع
    صفایى کودکانه دارد و گویى از پیچیدگى زیادى برخوردار نیست . ماهور مى
    تواند آغازگر یک روز پرنشاط کارى باشد . اصولاً ساخت قطعات غمگین در این
    دستگاه قدرى بعید به نظر مى رسد مگر آنکه باز پیام امید و تعهد در آن مستتر
    باشد

     

    ۲-    دستگاه راست پنجگاه دارای سی وسه گوشه

    راست پنجگاه » نیز در واقع فواصلى مشابه ماهور دارد

     

    ۳-    دستگاه چهارگاه دارای بیست وپنج گوشه

    « چهارگاه » مى تواند توصیفى براى عباراتى چون : نوید طلوع و آسودگى ، طرب و سرخوشى یا شکوه و پهلوانى را ارائه کند

     

    ۴-    دستگاه شور دارای شصت ودو گوشه

    شور
    که به آن اُمالآواز گفته اند داراى سه آواز معروف به نامهاى دشتى ، بیات
    ترک و افشارى است . وجه تمایز این آوازها در نت هاى مورد استفاده نیست بلکه
    در فرود روى نت ها است . به عبارت دیگر جایى که احساس پایان قطعه به
    شنونده القا مى شود . اگر شور را با نت هاى زیر بنوازیم

    Re , Mi-(1/4 , Fa , Sol , La , Ti-(1/2 , Do

    « دشتى » که پرکاربردترین است از روى نت  Re  احساس پایان را القا مى کند و این در بیان لذتى محزون و عمیق در بسیارى از قطعات مشهور کاربرد دارد

     

    ۵-    دستگاه سه گاه دارای بیست وپنج گوشه

    «
    سه گاه » که در واقع حزنى عرفانى و خداترس را القا مى کند گامى است که
    قاریان قرآن نیز بسیار از آن بهره مى گیرند هر چند که گاهى نیز به قطعات
    شادى در موسیقى سنتى و فولکلوریک برمى خوریم که در این دستگاه خوانده مى
    شوند و تنها حس و حالى شرقى دارند

     

    ۶-    دستگاه همایون دارای سی وسه گوشه

     همایون از فراغ و نوستالژى سخن مى گویدکه اصولاً هرمان و غصه یا حسرت از آن مى بارد

     

    ۷-    دستگاه نوا دارای شانزده گوشه

    دستگاه
    « نوا  » نیز کاملاً مشابه افشارى است . برخى از اشکال تعدیل شده این
    گامها ( فواصل نیم پرده به جاى ربع پرده ) در موسیقى هاى سنتى و اقوام
    مختلف ما نیز مانند موسیقى آذرى با همین نامها وجود دارند .

     

     

    11 اسفند 1391برچسب:, :: 18:22 :: نويسنده : music1400
    رنگ صوتی:  
      رنگ صدای گیتار الکتریکی، در موسیقی راک، با نوای سازهای زبانه‌دار بادی برنجی در ”گروه بزرگ“ موسیقی مردم‌پسند پیشین‌ بسیار متفاوت است. نوای موسیقی راک به شدت تقویت شده است و در آن گیتار برای پدید آوردن گستره‌ای متنوع از رنگ‌های صوتی ماهرانه به‌کار گرفته می‌شود. یک گروه راک در کنار آوازخوان‌ها (که ساز نیز می‌نوازند) 1.دو گیتار الکتریکی (گیتارهای پیشاهنگ و ریتم - Lead and rhythm)،باس الکتریکی، 2.ساز کوبه‌ای و سازهای شستی‌دار مانند3. پیانو، پیانوی الکتریکی و سینتی‌سایزر است. برخی از گروه‌ها نیز دربردارندهٔ یک یا چند ترومپت، ترومبون یا ساکسوفون هستند.  
     
     

    از دههٔ ۱۹۶۰ به این سو، گسترهٔ متنوعی از سازها که اغلب مناسبتی با موسیقی مردم‌پسند ندارند - از کلاوسن گرفته تا سیتار هندی - هر از گاه و به‌ویژه در ضبط استودیوئی به گروه اصلی سازهای راک افزوده شده‌اند. از این زمان، در ضبط آثار راک استفاده از صداهائی بس گوناگون مانند سیگنال‌های الکترونیک، همهمهٔ جمعیت و نوای ارکستر سنفونیک آغاز شد. در دههٔ‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، موسیقیدانان، راک از توانائی‌های رو به گسترش سینتی‌سایزر و کامپیوتر بهره گرفتند. تکنولوژی پیشرفتهٔ الکترونیک این امکان را فراهم آورد تا کیفیت صوتی موسیقی چند نوازندهٔ با صداهای گروه بزرگ همنوازان همانند شود.

     

     

    آوازخوان راک فریاد می‌کشد، جیغ می‌زند، شیون می‌کند، می‌غرد و صداهائی تیز و برآمده از حلق، مانند فالستو را - روشی آوازی که توسط آوازخوانان مرد برای ادای صداهائی زیرتر از وسعت طبیعی صدایشان به‌کار می‌رود - به‌کار می‌گیرد. هجاهای بی‌معنا و واژه‌های کوتاه و تکراری (مانند !Yeah! Yeah! Yea) نیز در آواز راک نمودی برجسته دارند.

      - ریتم:  
      راک مبتنی بر ضرب‌هائی بسیار قوی با وزن‌ چهارتائی 4^4 است که در آن تکیه بر ضرب‌های دوم و چهارم میزان است. هیجان ریتمیک به دلیل تقسیم هر ضرب به ۲ نت مساوی اوج می‌گیرد. این تقسیم، ۸ نت چالاک‌تر پدید می‌آورد که در قالب ۴ ضرب قرار گرفته‌اند. برای حس این تأثیر، الگوی زیر را بخوانید:  
     
     
    و - ۴ - و - ۳ - و - ۲ - و - ۱
     
    فرم‌، ملودی و هارمونی:  
      موسیقی راک به‌طور معمول به فرم بلوز ۱۲ میزانی (نگاه کنید به مبحث بلوز)؛ فرم A A B A سی‌ودو میزانی (مبحث سوئینگ)؛ و یا همین فرم‌ها با دگرگونی‌های اندک است.  
     
      آوازهای مردم‌پسند قدیمی به‌طور معمول متشکل از عبارت‌هائی ۴ یا ۸ میزانی بودند، اما ملودی‌های راک گاه شامل عبارت‌هائی با طول‌های بی‌قاعده هستند. گرایش آوازهای راک، به الگوهای ملودیک کوتاهی است که بارها تکرار می‌شوند. این آوازها گاه به‌جای آنکه بر مبنای گام‌های سنتی ماژور و مینور ساخته شوند، مبتنی بر مُدهای کلیسائی هستند.  
     
      توالی‌های هارمونیک در موسیقی راک اغلب بسیار ساده است و اغلب از سه یا چهار آکورد مبنا تشکیل می‌شوند. گاه هارمونی می‌تواند به‌گونه‌ای آزاد فقط به دو آکورد محدود شود که نمونهٔ آن را می‌توان در آواز Eleanor Rigby از جان‌لنن (John Lennon) و پُل مک‌کارتنی (Paul McCartney) یافت. راک اغلب توالی‌هائی از آکوردها را به‌کار می‌گیرد که در آثار مردم‌پسند قدیمی‌تر به‌ندرت یافت می‌شوند.  
    11 اسفند 1391برچسب:, :: 18:22 :: نويسنده : music1400
     
      برخی از آکوردها پایدار و ایستا و برخی دیگر ناپایدار و پویا هستند. آمیزه‌ای از صداها که کیفیتی پایدار دارد کُنسونانس نامیده می‌شود. کُنسونانس‌ها در موسیقی نقاط فرود، سکون و ثبات هستند. (کسی‌که عبارت همرنگ جماعت شو را ابداع کرده، ذهنیتی کُنسونانس داشته است). آمیزه‌ای از صداها که کیفیتی ناپایدار دارد دیسونانس (۱) نامیده می‌شود. کیفیت پُرتنش و بی‌قرار یک دیسونانس، حرکت به سمت آکوردی پایدار را ایجاب می‌کند. حل (resolution) دیسونانس هنگامی است که به‌سوی آکوردی کُنسونانس حرکت کند. هنگامی‌که این ”حل“ به تأخیر افتد یا به شیوه‌ای نامنتظر انجام گیرد، حسی دراماتیک، تعلیقی یا غافل‌گیرانه می‌آفریند. آهنگساز از این راه، حس انتظار شنونده را به بازی می‌گیرد. آکوردهای دیسونانت کیفیتی پویا دارند و موسیقی را پیش می‌رانند و تحرک می‌بخشند. در روزگار قدیم، این آکوردها را بنا به سنت خشن و ناملایم می‌شمردند و آنها را برای خلق و رنگ‌آمیزی فضائی موسیقائی که بیانگر درد، اندوه و کشاکش بود به‌کار می‌گرفتند.  
     
      در اغلب کتاب‌های موسیقی فارسی بر مبنای دیدگاه‌های هارمونی سنتی، برای دیسونانت و کُنسونانت به ترتیب معادل‌های نامطبوع و مطبوع قرار داده‌اند. این معادل‌ها نامناسب و گمراه‌‌کننده به‌نظر می‌آیند، زیرا بدون آکوردها و فاصله‌های دیسونانت - و تنها با استفاده از کُنسونانت - موسیقی یکنواخت و کسل‌کننده است و دیسونانت‌ها نه فقط نامطبوع نیستند که می‌توانند در تلفیق با کُنسونانت‌ها نقشی برانگیزنده و بسیار مطبوع نیز ایفاء کنند .  
     
        باید بدانید که این اَکوردها می‌توانند به درجه‌های گوناگون دارای کیفیت‌های یاد شده باشند. در میان آکوردهای کُنسونانت برخی پایدارتر از بقیه هستند، همچنانکه دیسونانت‌ها نیز از نظر میزان تنش و ناپایداری با یکدیگر تفاوت دارند. در گذر سده‌ها، آکوردهای دیسونانت هرچه آزادنه‌تر به‌کار گرفته شده‌اند؛ آکوردی که در یک دوره بی‌اندازه خشن شمرده می‌شده، اغلب در دوران بعد کم‌وبیش ملایم تلقی شده است.  
    پيوندها
    • کیت اگزوز
    • زنون قوی
    • چراغ لیزری دوچرخه

    • تبادل لینک هوشمند
      برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آهنگ سازی-هارمونی-کنترپوان-ساز شناسی-ارکستراسیون-پیانو و آدرس music1400.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








    نام :
    وب :
    پیام :
    2+2=:
    (Refresh)

    خبرنامه وب سایت:





    آمار وب سایت:  

    بازدید امروز : 31
    بازدید دیروز : 26
    بازدید هفته : 81
    بازدید ماه : 81
    بازدید کل : 218779
    تعداد مطالب : 21
    تعداد نظرات : 19
    تعداد آنلاین : 1

    <-PollName->

    <-PollItems->